پایان عجیب جشنواره سی و یکم
جشنواره سیویکم فجر در حالی با اعلام برگزیدگان به پایان رسید که فیلم «استرداد» و «برلین منفی هفت» متعلق دو نهاد دولتی به ترتیب چهار و سه سیمرغ از آن خود کرد و در مقابل، فیلمهای شاخصی چون «هیس دخترها فریاد نمیزنند» و «حوض نقاشی» مظلومانه با جشنواره وداع کردند تا پوران درخشنده نسبت به شیوه انتخابها و چینش دولتی جوایز مقابل دیدگان وزیر فرهنگ و ارشاد، معترضانه سخن بگوید و عوامل فیلم مازیار میری نیز به واسطه قابل پیشبینی بودن انتخابها، اصلاً به کاخ جشنواره نیامدند.
اختتامیه سی و یکمین جشنواره فیلم فجر نیز بیشباهت به دیگر اوقات برگزاری مهمترین رویداد سینمای ایران نبود؛ بدون نظم و هماهنگی، آکنده از مهمانهایی که جای خبرنگاران و میهمانان واقعی را پر کرده بودند و لشکری از ورزشکاران پرورش اندام که گارد ویژه ملبس به کت و شلوار شده بودند و بدترین نوع تعامل را با میهمانان به ویژه اصحاب رسانه داشتند تا آنجا که لاله اسکندری، قصد ترک مراسم را به عنوان حرکتی معترضانه نسبت به چنین برخوردهایی داشت که با درخواست مسئولان برگزاری، از این تصمیمش در بیرون از سالن صرف نظر کرد.
دکور اختتامیه که از چند LED و یک سکو تشکیل شده بود، در سالن 1700 نفری برج میلاد اضافه نمینمود و هر بخش از این صفحه نمایش در زمان بخشهای گوناگون مراسم و به ویژه زمان اهدای سیمرغهای کریستال هر بخش، کارکرد خاص خود را داشت و گروه آریا عظیمینژاد نیز در بخش موسیقی، مراسم یک قطعه کوتاه را اجرا کرد که در نوع خود اثری متفاوت بود و شاید همه نقاط مثبت این مراسم همین دو بخش بود، چرا که حتی شهیدی فر به عنوان مجری مراسم نیز بدون تسلط و آگاهی از رویدادهای روند اهدای جوایز جشنواره روی سن رفته بود و اینها تنها نقاط مثبت اختتامیه به شمار میرفت.
ناهماهنگیهایی همچون بسته نشدن پرده نمایش روی سن و کشیدن پرده توسط مسئولان برگزاری برای بستن اتفاقاتی غیرقابل پیشبینی و پذیرفتنی است؛ اما حقیقتاً حضور کمرنگ سینماگران در جشنواره ـ که شاید شمارشان به دویست تن نمیرسید ـ جای بسی تعجب داشت و این از ضعف مسئولان برگزاری این دوره برای همراه ساختن وسیع بازیگران، کارگردانان و دیگر قشرهای موثر هنر هفتم با این رویداد بود و انتظار میرفت، ایشان به هر شکل ممکن حضور داشته باشند، هرچند نامی از ایشان در میان کاندیداها نبوده باشد و شانسی برای دریافت سیمرغ بلورین نداشته باشند.
مراسم در این شرایط با دور تند برگزار شد تا «استرداد» اثر استاندارد و نه آنچنان برجسته بنیاد فارابی که هزینه کمرشکنی برای ساختش صورت پذیرفته با چهار سیمرغ بلورین به عنوان بهترین فیلم جشنواره در بخش مسابقه اصلی معرفی شود و میرعلایی یک نفس راحت بکشد.
البته عباسیان دبیر جشنواره نیز بینصیب نماند و اثر نه چندان جدی «برلین منفی هفت» که با سرمایهگذاری مۆسسه دولتی رسانههای تصویری ساخته شده در بخش نگاه نو سه سیمرغ را صید کرد تا عباسیان دبیر این جشنواره با لب خندان جشنواره را ترک کند. نکته جالب این که خزاعی دبیر دوره پیشین جشنواره، فیلمی را که خود تهیه کنندهاش بود، از جشنواره کنار گذاشت اما عباسیان دبیر این دوره نه تنها فیلم خودش را از این دوره کنار نگذاشت، بلکه... .
تأسفآور این که فیلمهای حوزه هنری همچون فیلم «حوض نقاشی» ساخته مازیار میری، «هیس... دخترها فریاد نمیزنند»، عملاً از سوی هیأت داوران نادیده گرفته شدند و در بیانصافی آشکاری، به «حوض نقاشی» تنها جایزه سیمرغ بلورین طراحی صحنه و لباس تعلق گرفت و به پوران درخشنده نیز در جوایز اصلی از هیأت داوران سیمرغی نگرفت.
حوض نقاشی و هیس... دخترها فریاد نمی زنند، دو فیلمی که حقشان شدیداً تضییع شد
تأسفآور این که فیلمهای حوزه هنری همچون فیلم «حوض نقاشی» ساخته مازیار میری، «هیس... دخترها فریاد نمیزنند»، عملاً از سوی هیأت داوران نادیده گرفته شدند و در بیانصافی آشکاری، به «حوض نقاشی» تنها جایزه سیمرغ بلورین طراحی صحنه و لباس تعلق گرفت و به پوران درخشنده نیز در جوایز اصلی از هیأت داوران سیمرغی نگرفت.
«خسته نباشید»، دیگر فیلم حوزه هنری نیز اصلاً توسط هیأت داوران دیده نشد و هیچ جایزهای نگرفت و البته درباره فیلم «دربند» دیگر فیلم فارابی به نظر میرسد دو سیمرغ از سه سیمرغ اهدا شده، یعنی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل زن که به «پگاه آهنگرانی» و بهترین فیلمبرداری که به «هومن بهمنش» تعلق گرفت، تا حدودی منصفانه بود.
در چنین سینمای دولتی، تنها یک سیمرغ به دور از رفتارهای پیچیده و پشت پردهها در شفافیت کامل صاحب پیدا میکند و آن هم سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه بینندگان است. پوران درخشنده که در روز آخر جشنواره، فریادهایش بالا رفته و پیش بینی کرده بود که در اختتامیه به فیلمش سیمرغی تعلق نخواهد گرفت، در اقدامی عجیب از سوی برگزارکنندگان، این سیمرغ را با منوچهر محمدی شریک شد.
این سیمرغ بلورین در حالی مشترکاً به «حوض نقاشی» و «هیس دخترها فریاد نمیزنند» تعلق گرفت، که به رغم شایستگی فیلم درخشنده برای دریافت چنین سیمرغ بلورین به ویژه سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی به واسطه تعهد کارگردان، این فیلم حقش دریافت سیمرغ بلورین برترین فیلم از منظر مردم نبود و حتی اگر «حوض نقاشی» با یک رأی مردمی نیز بالاتر از «هیس...» بوده، باید این جایزه به «حوض نقاشی» تعلق میگرفت.
امیرحسین علمالهدی، مشاوره اجرایی سوره در یادداشتی کوتاه پیرامون همین رویداد که پایانبخش وقایع عجیب اختتامیه بود، نوشت: «در میدان مسابقهای در سطح کشوری شرکت نمودهاید و با اختلاف چند صدم ثانیه، برنده مسابقه میشوید و یا با فاصله امتیاز یک از رقیب پیش میافتید و برنده مسابقه میشوید، در زمان اهدای جایزه متوجه میشوید برگزارکنندگان مسابقه برای اینکه نفر دوم مسابقه (صرف نظر از جوسازیهای که در طول مسابقه علیه شما داشته است!) چون اختلافش با شما چند ثانیه یا یک امتیاز بوده است تصمیم میگیرند که هر دوی شما را برنده اول اعلام نمایند! شما باید چه واکنشی نشان دهید؟
حکایت، حکایت برنده شدن فیلم «حوض نقاشی» با اختلاف کمی از فیلم «هیس، دخترها فریاد نمیزنند...» است! فیلم حوض نقاشی در نتایج نهایی شمارش آرا منتخب مردم و فیلم خانم درخشنده در رده دوم میشود و برگزار کنندگان برای اینکه فیلمی از حوزه هنری به تهیه کنندگی تهیه کننده مۆلف سینمای ایران منوچهر محمدی نتواند در این سال جایزه بهترین فیلم از طرف مردم را بگیرد، دست در نتایج شمارش آرا میبرند و دو فیلم را برنده اول مینمایند!
کم کم داریم عادت میکنیم به روشهای نوین دست بردن در نتایج داوری مردمی آن؛ هم در جشنوارهای که رئیسش متهم است به ساخت پانزده فیلم خیانت محور و دبیرش برای جلب نظر رئیسش، دست در آمار مردمی میبرد و...! در پایان یاد دو فیلمی افتادم که پارسال وضعیت مشابهی داشتند؛ فیلم برف روی کاجها در رده اول بود و فیلم مادران شهید، بوسیدن روی ماه در رده دوم با اختلاف کمتری به نسبت امسال، اما برگزار کنندگان برف روی کاجها را اول نامیدند چون «حقش» بود همانند امسال که حوض نقاشی «حقش» نبود!»
بخش سینما و تلویزیون تبیان
منبع:تابناک